اعتیاد به عنوان یک معضل اجتماعی به همه محیطهای انسانی سرایت کرده و دیگر نمیتوان گفت بخشی از این اجتماع وجود دارد که از معضل اعتیاد در امان است. محیطهای کاری به عنوان بخشی از زندگی افراد که بعد از محل سکونت، بیشترین ساعات زندگی افراد در آنجا میگذرد، متجلی اعتیاد هستند. متجلی از آن جهت که اگر فردی درگیر بیماری اعتیاد شود و در خانواده و نزد اطرافیان بتواند با فرار کردن و لاپوشانی اعتیاد خود را مخفی نگه دارد در محیطهای کاری به واسطه نظم و دقتی که در این محیطها وجود دارد چنین امکانی وجود ندارد و دیر یا زود همه متوجه اعتیاد این فرد میشوند. با این وجود چه رفتاری باید با این فرد انجام شود؟ آیا باید اخراج شود؟ و در کنار همه اینها دسترسی افراد به مواد مخدر در کشور ما در حال حاضر چقدر آسان است؟ برای یافتن پاسخ این سوالات با رئیس کارگروه کاهش تقاضای اعتیاد کمیته مستقل مبارزه با مواد مخدر مجمع تشخیص مصلحت نظام به گفتوگو نشستهایم. سعید صفاتیان معتقد است: کسی که از خانواده دور میشود افسرده شده و استرس میگیرد و این مساله میتواند عامل ابتلا به اعتیاد باشد، در حالی که سختی کار هم دخیل است.
اعتیاد در محیطهای کاری در اثر چه عواملی ایجاد میشود؟
در حال حاضر میزان اعتیاد در محیطهای کاری در کشور حدود ۲۰ تا ۲۳ درصد است، یعنی از هر پنج نفر یک نفر در محیطهای کاری به مواد مخدر اعتیاد دارد. دلیل این مساله به شرایط نامساعد برخی محیطهای کاری در کشور بر میگردد و اینکه این محیطها کجا قرار داشته باشد. محیطهای کاری مثل عسلویه که در آن افراد از خانواده خود دور هستند همین دور بودن یک عامل ابتلای افراد به اعتیاد میشود. در محیطی مثل عسلویه افرادی که در بخشهای مختلف کار میکنند در کمپهای مجردی و دور از خانواده زندگی میکنند. این افراد ممکن است تخصصی داشته باشند که فقط در این منطقه کارایی داشته باشد و یا به دلیل پیدا نکردن کار ناچار باشند به این منطقه بروند. سختی کار یکی از دلایلی است که افراد به سمت مصرف مواد میروند در حالی که دلایل دیگری هم در این میان وجود دارد. افرادی که در این محیطهای کاری فعالند از نقاط مختلف کشور و شهرهای دور و نزدیک به آنجا میروند و بودن این افراد مختلف در کنار هم میتواند باعث انتقال تجربیات و معضلات رفتاری شود که این چندان خوشایند نیست. این افراد ساعات کار متمادی دارند، در حالی که بعد از فراغت از کار، دو تا سه ساعت زمان استراحت و تفریح دارند که واقعا در این ساعات هیچ کاری انجام نمیدهند. معمولا ساعات فراغت و با هم بودن کارمندان و کارگران شهرکهای صنعتی به تبادل تجربیات ختم میشود و اگر تجربه مصرف مواد و دسترسی به آن هم وجود داشته باشد با توجه به شرایط روانی، سختی کار و دوری از خانواده احتمال اینکه دیگران هم در این تجربه ناخوشایند با فرد معتاد شریک شوند، بالا میرود. باید سیستمهای صنعتی و کارگری شرایطی را برای پرکردن اوقات فراغت نیروی کار در ساعات فراغت ایجاد کنند. وقتی امکانات پرکردن فراغت در این قبیل محیطها یا محیطهایی مثل پادگانها وجود ندارد طبیعی است که فرد با کارهای دیگر این اوقات خالی را پر کند. وسایل ورزشی و کتابخانهها تاثیر خوبی در پر کردن اوقات فراغت افراد دارند و باید تمهیداتی اندیشیده شود که این قبیل محیطهای کاری به وسایل مدرن پرکردن اوقات فراغت هم مجهز باشد.
بیشترین موادی که در محیطهای کارگری توسط معتادان مصرف میشود چیست؟
برخلاف تصور خیلیها روانگردانها بیشترین موادی نیستند که این افراد در محیطهای کاری دور هم تجربه میکنند. بر اساس آمارها مخدرها بیشترین موادی هستند که از سوی کارگران و شاغلان در محیطهای سخت کاری مورد استفاده قرار میگیرد تا بتوانند روی سکوهای نفتی دوام آورده و شرایط سخت را بهتر تحمل کنند. روانگردانها تاثیری در افزایش تحمل افراد ندارد.
استرسهای شغلی چقدر در گرایش فرد به سمت اعتیاد تاثیرگذار است؟
استرس و تبعیضهای شغلی یکی از عوامل گرایش افراد به سمت مصرف مواد است و این در آمارها اثبات شده است. اینکه فرد در شغلی قرار دارد که نمیداند در آن میماند یا نه و حتی چه مدتی قرار است در آن شغل بماند و اینکه شاید فرد به شغلش علاقه نداشته باشد و قرار گرفتن در شرایط اجبار باعث تشدید روان گسیختگی فرد و سرزدن اعمال نسنجیده و نادرست از سوی او میشود. محیطهای کاری چون بخش زیادی از زمان و زندگی فرد را پر میکنند، ساعاتی که فرد درگیر کار است نقش زیادی در شکل گیری شخصیت یا ایجاد تاثیرات روانی طولانی مدت در روان او دارد و از این حیث باید محیطهای کاری بررسی روانشناختی شوند.
دسترسیافراد به موادمخدردرمحیطهایکاریچقدرراحت است؟
یکی از ویژگیهای اصلی سیستم قاچاق پراکندگی و گستردگی است و هیچ وقت نمیتوان گفت دسترسی مردم به مواد و روند دسترسی در کشور کم شده یا خیلی بیشتر شده است. سوداگران مواد مخدر ارتباطات گسترده و شبکه ای با هم دارند و در هیچ مقطعی ارتباطات این افراد با هم تضعیف نشده است. سیستمهای قاچاق روندی بین المللی دارند و از قوانین داخلی کشورها تبعیت نمیکنند. در مورد محیطهای کاری هم چون بخشی از جامعه ما هستند نمیتوان گفت از این روند مجزا هستند و در تمام محیطهای کاری به عنوان بخشهایی از جامعه افراد میتوانند هر نوع موادی را که بخواهند با طی کردن روشهایی نه چندان سخت بیابند. دلیل دسترسی سهل الوصول افراد به مواد در محیطهای کاری، آسانی دسترسی به مواد در کل جامعه است و این روندی است که از سالها قبل وجود داشته است. شاید برخی مدعی باشند در سالهای اخیر پراکندگی و دسترسی مردم عادی در مناطق و محلات مختلف کشور به مواد مخدر نسبت به گذشته راحت تر شده است، اما این مساله واقعیت ندارد. من به عنوان کسی که سال هاست تغییرات این حوزه را رصد میکنم و بر اساس آن چیزی که مشاهدات خودم بوده و همچنین بر اساس آمارها باید بگویم در ایران دسترسی مردم عادی به انواع مخدر چه در گذشته و چه در امروز راحت بوده، با این وجود نمیتوان گفت با وجود نظارت پلیس این روند راحت تر شده است.
کارفرماها در مواجهه با افرادی که درگیر اعتیاد هستند انگار روی لبه تیغ راه میروند در حالی که اخراج فرد معتاد درست و انسانی نیست، در مورد معتادان پرخطر و مصرفکنندگان شیشه نمیتوان به این ریسک تن داد.
کسانی که مواد مصرف میکنند مثل کسانی که تریاک مصرف میکنند عموما رفتارهای تهاجمی ندارند، در حالی که در مورد افرادی که روانگردان مصرف میکنند این رفتارهای تهاجمی دیده میشود. افرادی که روانگردان مصرف میکنند افسردگی و اضطراب داشته و خودآزاری دارند. این در حالی است که در مورد افرادی که مخدر و تریاک مصرف میکنند افسردگی و اضطراب وجود نداشته و این افراد میتوانند راحت خودشان را کنترل کنند و کارشان را انجام دهند. در کنار همه اینها نمیتوان منکر معضلات و مشکلاتی شد که همه افراد درگیر بیماری اعتیاد ممکن است برای سیستم کاری خود ایجاد کنند. هزینههای مالی و درمانی در کنار غیبت از کار رفتارهایی است که از اغلب معتادان دیر یا زود سر میزند و این باعث میشود سطح بهره روی سازمانی در این قبیل محیطهای کاری و توسط این افراد پایین آمده یا نزول چشمگیری داشته باشد. نمیتوان به این راحتی از کارفرمایان توقع داشت که به نیازهای این افراد توجه کرده و منافع سازمانی و فردی خود را فدای نجات این قبیل انسانها کنند. دولتها باید با حمایت اجتماعی از این افراد جلو بیکار ماندن آنها را بگیرند و این حمایتها باید در قالب حمایت از سازمانها نمود بیابد. در کشورهای توسعه یافته دولت امکانی ایجاد میکند تا کارخانهها و سایر صنایع و سازمانهای کوچک و بزرگ بتوانند این افراد را استخدام کنند. دولت باید با حمایت از این کارفرمایان زمینه اشتغال آنها را فراهم کند و این فقط در قالب خدمات پایدار محقق میشود. خوشبختانه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در سال گذشته آموزش در محیطهای کارگری را شروع کرده و از طریق کتابهای یکپارچه و سیستم یکپارچه آموزشی در حال آموزش کارگران است. اگر اتحاد و یکپارچگی در سیستم کارگری و کارفرمایی ایجاد شده و روابط از شکل عمودی کمی خارج شده و حالت افقی و برابر بگیرد، نیازها و مشکلات افرادی که در بخشهای مختلف کشوراستخدام هستند سنجیده شده و بر این اساس امکاناتی اختصاص داده میشود.
صبا حسینی
منبع: روزنامه آرمان